شب چره
برای شبهای بلند
Monday, July 10, 2006
در حسرت جام جهانی





با توجه به اینکه فوتبال ما در سطح روستا های اروپا هم نیست و توقع داشتیم فاتح از مهمترین تورنمنت جهانی بیرون بیاییم بهتر است مانند همیشه تماشگر لذت دیگران باشیم یا بنشینیم و فوتبال مورچه ها و.. را تماشا کنیم.
Thursday, June 22, 2006
سرزمین عجایب ،جمهوری اسلامی ایران
اول اینکه با توجه به اینکه ما ایرانی ها مرده پرست هستیم یادی میکنیم از دو استاد بزرگ که هردو از لحاظ بنده شهید هستند و طالب تعالی.
دوم اینکه با توجه به اینکه بنده یکماهی در خارج از کشور خواهم بود چند مطلب را خدمتتان عرض میکنم.
  1. رقتن مرتضوی به اجلاس حقوق بشر و نگرانی برای روزنامه نگاران آمریکایی همانقدر عجیب است که رحیم مشایی گفته حجاب در ایران آزاد است.اما چون خیلی ها بیشتر میتوانند در مورد مرتضوی صحبت کنند من ساکت میمانم.بگذریم از این که ایران از دیر باز سرزمین عجایب بوده است
  2. آیا شما هم فکر میکنید دولت احمدی نژاد بخاطر مشکلاتی که برای مردم ایجاد کرده است باید رای عدم کفایت بگیرد و یا اینکه مجلس بخاطر تصویب این بودجه اخمقانه باید منحل شود و یا احمدی نژاد و سعید لو رخیم مشایی بخاطر گند کاریهایشان در شهرداری محاکمه میشوند.بیچاره کرباسچی.
  3. هرکس بتواند این بخش آرشیو وبلاگ من را درست کند جایزه دارد.
  4. به نظر شما اقدام نابود کننده بعدی دولت نهم چیست؟.

Saturday, June 10, 2006
دیوان محاسبات و سیستم اقتصادی کشور
سخنی با رئیس دیوان محاسبات کشور
آقای رحمی این روزها خبر ساز ترین چهره روزنامه های همه طیفهای سیاسی و اقتصادی کشور شده است.بعد از اینکه در سیما ظاهر شد و بد جوری قرارداد کرسنت را به گوه کشید و پس از آن از دولت عدالت جانانه دفاع کرد،امروز گفته است که 10قرارداد بزرگ کشور دارای مشکل است.از اینرو چند سئوال از این جناب داشتم؟
1. مگر نه اینکه در تهیه این قرارداد ها که گاه تا دو سه سال هم طول میکشد از مجلس گرفته تا قوای دیگر همه درگیر و ناظر هستند؟چطور اکثر قراردادهای بزرگ کشور دارای مشکل است؟
2. آیا دیوان باید صبر کند یک قرارداد به مرحله اجرایی برسد(بعد از تهیه طرح،فراخوان ها،مناقصات،گفتگوها،تخفیفات،رشوه ها ،مسافرتها و پیش پرداختها) و بعد دیوان مثل شزم وارد شود و بگوید ها مچتان را گرفتیم.آیا این همه ضرر به این مملکت؟
3. اصلاًشما قرارداد سالم تو این مملکت سراغ دارید؟یا بهتر بگم آدم سالم؟
4. آیا این نشانه سیستم نا سالم نیست که شما هم جزوی از این سیستم هستید؟
5. آیا بجز صنعت نفت (با مشتقاتش) و صنعت نصفه و نیمه خودرو و صنعت وارداتی و عقب افتاده مخابرات ،ما صنعت دیگه ای هم داریم؟اینها هم که همه قراردادهایشان پس از موشکافی معلوم میشود که مشکل دارد؟
6. آیا فکر نمیکنید که مردم به این گونه اقدامات بعنوان سهم خواهی نگاه میکنند؟
7. و هزاران سئوال و سئوال دیگر که باعث شده است ما همچنان جهان سومی باشیم.

Thursday, June 01, 2006
مافیای جدید یا حماقتهای صنعتی
زمانی که کابینه احمدی نژاد از مجلس هفتم رای اعتماد گرفت اعتقاد داشتم که فقط سه نفر با حیطه کاریشان آشنا هستند.اژه ای ،فتاح و وزیر صنایع.اما اتفاقی که این روزها افتاده نشان میدهد که وزیر صنایع هم این کاره نیست.کسی که اول بسم الله صحبت از مبارزه با مافیا کند مطمئن باشید در مدت زمان خیلی کوتاهی به ...خوردن می افته.چند روز قبل اعلام شد که تعرفه واردات گوشی موبایل از 4درصد به 60درصد رسیده.
خب اولین شوک به بازار آشفته مخابرات وارد شد.کمی بعد وزارت بازرگانی اعلام کرد که شاید تجدید نظر کنیم ولی دیشب صدا و سیما که حالا داره کم کم حسابش رو از دولت نهم جدا میکنه مصاحبه مطبوعاتی وزیر صنایع رو پخش کرد که با شور و حرارت انقلابی خود که در هنگام رای گیری در مجلس زیاد به چشم نمی آمد سخن از قطع دست مافیا و حمایت از صنعت داخلی میکرد.
چند سئوال خیلی کوچک از ایشان و تمامی کسانی که اینطور فکر میکنند دارم:
1. حمایت از کدام صنعت؟
2. اصلاً ما در ایران مگه صنعت گوشی سازی داریم؟
3. در حالی که ماشین آلات پیش پا افتاده صنعتگران بدلیل تحریم اروپایی ها در بنادر اروپا متوقف شده صحبت از تکنولوژی پیشرفته مخابرات چیست؟
4. در جایی که هنوز در داخل نتوانسته ایم یک سیستم عامل برای شبکه مخابرات(گوشی های موجود)طراحی کنیم ،حرف از ساختن گوشی داخلی به چه منظوری است؟
5. اگر دولت میخواهد عدالت را به ساده ترین شکل آن یعنی توزیع پول در کشور اجرا کند چرا این پول را از عوارضی به این شکا میخواهد دربیاورد؟
6. مگر نه اینکه صا ایران گوشی تولید میکرد؟چرا گوشت کوبهای سی هزار تومانیش هنوز هم فروش نمیرود؟
7. اگر این قضیه عوارض حمایت است چرا به یکباره و اینقدر سریع قرارداد ساخت شش میلیون گوشی با شرکتهایی مشخص آنهم با مشارکت خارجی بسته شده است؟
8. و بر اساس کدام فراخوان/ اعلام/مناقصه/مزایده و.......
9. نحوه نظارت بر این نوع انحصار و جلوگیری از افتضاحات چگونه باید باشد؟
10. مگر نه اینکه میخواستیم در ایران خودرو بسازیم و هنوز بعد از 50سال وارد کننده هستیم با این تفاوت که غرق در آلودگی و بی کیفیتی و ترافیک و فسیل شدن نخبه ها در شرکتهای خود رو سازی شده ایم.جواب این حمایتهای احمقانه را چرا مردم باید بدهند.
11. پس مزیت رقابتی و تئوریهای اقتصادی چه میشود؟
12. کجایند خوش چهره ها و توکلی ها؟

با این اقدام وزارت صنایع میماند دووزارتخانه دیگر که هنوز به آنها امیدواریم.
Wednesday, May 24, 2006
صنایع دستی و کلاهبرداران شبکه ای


بعد از الحاق صنایع دستی به میراث فرهنگی و گردشگری و جذب نخبگان بیشمار در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری حالا نوبت به صنایع دستی رسیده است که از صدقه سری دولت عدالت و مهرورزی و اقتدار و امثالهم دست به دامان کلاه برداران زنجیره ای شود.
داستان از این قرار است که شرکت وست ویژنVASTVISION که یک شرکت کلاه برداری زنجیره ای است و در یکی از مناطق آزاد ثبت شده است و در ابتدای امر با فروش ساعتهایی چینی تقلبی(صد البته قاچاق) با مارک های سوئیس و خورده ریز های بنجل توانسته شبکه ای بیش از دو میلیون نفر را گرد آوری نماید و سپس با عقد قرارداد با چند صنعتگر ساده دل (صنایع دستی)کالای تولیدی آنها را به پایین ترین قیمت خریداری و با گرانترین قیمت از طریق شبکه خود به فروش میرساند.تا جایی که از یک اتاق در حوالی سلسبیل به دفاتری با چندین منشی در بالای شهر بدل شد و پس از شریک کردن عده ای با نفوذ و یک دفتر خدمات ارتباطی حالا دوباره وارد کارزار شده و قرار است با سازمان صنایع دستی تهران و خوزستان کنفرانس هم برگزار کند.
این هم آخر و عاقبت مبارزه با شبکه های زنجیره ای در دولت عدالت و مهرورزی
ضمناً شنیده شده است که هزینه برگزاری کنفرانس جهانی گردشگری در ایران بیش از یک میلیاردو دویست میلیون تومان بوده است.آنه هم در دولت عدالت
Monday, May 22, 2006
حماسه دوم خرداد

حماسه دوم خرداد آمد.
قرار بود به عقب برنگردیم ولی گشتیم.
دیگران را تخریب کردند تا بمانند ولی نماندند.
عزیزانشان سختی ها کشیدند.
و امروز در حسرت عدم استفاده از قدرت 30میلیون رای پاک مردم هستیم.
نشسته ایم و نگاه میکنیم و شاید حماسه ای دیگر.
اگر جانی باقی بماند و سرزمینی
وضعیت خطر

بالاخره سازمان مدیریت صنعتی هم تکونی خورد و رئیس این سازمان زحمت کشیده و چالشهای صنعت در ایران را به صورت زیر تقسیم بندی کرده:
1. پیچیدگی مجاری قانونی و اختیارات گسترده نهادهای دولتی در صدور مجوزهای گوناگون
2. وجود نهادهای نظارتی متعددو در عین حال کم اثر
3. تمایل مدیران ارشد کشور به سیاسی کردن روابط اقتصادی
4. تغییرات سریع قوانین و مقررات
5. حرکتهای تجاری نابهنگام مثل واردات بی رویه
6. ضعف اطلاع رسانی ملی
7. ضعف فرهنگ کار عمومی

تحلیل موارد فوق با شما اما سئوالات این حقیر را هم اضافه کنید:
1. آیا در ایران اصلاً صنعتی وجود دارد یا باقی مانده است؟
2. یک کشور با این وضع چه سراجامی خواهد داشت؟


میتوانید متن کامل را در روزنامه دنیای اقتصاد مورخ30/2/85بخوانید.
Monday, May 15, 2006
محمد قوچانی و داستان نامه ای با میلیون ها جواب

نمیدانم این محمد قوچانی همانی است که میشناسم یا نه؟
دو سه روز پیش در سرمقاله شرق مطلبی داشت برای رئیس جمهور خوش خبرمان، که کل مطبل این بود که تو را چه به نامه نوشتن برای سران دنیا و از این حرفها و بچسب به کارت.
در این که رئیس جمهور ایران خود را در جایگاهی میداند یا میبیند که چنین کاری میکند که همه دنیا بجز بوش جواب نامه اش را میدهند قضاوت با تاریخ (بهترین معلم) است.اما ذکر یک نکته با اهمیت است.در همین انتخابات گذشته اکثر مانور اصلاح طلبان روی این قضیه بود که رئیس جمهور نباید صرفاً تدارکاتچی مملکت شود و حالا امثال محمد جان میگویند که شما فقط رئیس الوزرا هستید و بچسبید به دولت و سیاست ورزی را به دیگر نهاد های کشور واگذارید.
حساب ذخیره ارزی +ناموس ایرانی


محمد خوش چهره که به مدد صدا وسیما به مجلس رفت و حالا کم کم منتقد دولت عدالت میشود .در جلسه ای اعلام کرده است که نباید به حساب ذخیره ارزی طمع ورزانه نگاه کرد.
باید در جواب گفت که اگر این حساب بعنوان یکی از .... ایران باشد.تا کنون آنقدر متحمل تجاوز شده است که دیگر قابل نگاه کردن نیست و یکی از متجاوزین هم خود ایشان و همفکرانش در مرحله تصویب بودجه میباشند،بودجه ای که به گفته کارشناسان تنها 40درصدش حسابرسی میشود و آنهم چه حسابرسی ای
Monday, May 08, 2006
آغاز ماجراهای بوش و احمدی نژاد-نامه محمود به جرج

ای نامه که میروی به سویش
قدیما که بچه بودیم .حدوداً15یا16 ساله عاشق دختر مدرسه ای ها که میشدیم،عرضه که نداشتیم بریم جلو حرف بزنیم،اصلاًحرف زدن بلد نبودیم،آخر سر هم بعد از دو سه ماه علافی یه نامه میدادیم دست یه بچه(عرضه اینکه خودمون هم نامه را بدیم نداشتیم) که اون ببره بده.اغلب هم دختره یا نامه رو پاره میکرد یا می انداخت دور و یا یدونه میزد تو سربچه و یا اینکه نامه رو میگرفت و دوباره بی محلی میکرد و ما با این عشقهای بچگی خوش بودیم.یه روزی یکی از معلمها تو کلاس در جواب یکی از بچه ها در خصوص نامه نگاری گفت بی عرضه ترین آدم ها اونهایی هستند که حرفشون رو مستقیم نمیتونن بزنن و با نامه و نامه نگاری میخوان کارشون رو راه بندازن.
حالا فکر کنید که تو عالم پر از مکر و سیاست که حتی نگاه پرنفوذ تاثیر خود را دارد ما متوسل شدیم به نامه و شاید هم فکر میکنیم دوران صدر اسلامه که نامه بدیم.شاید هم بوش نامه احمدی نژاد را بخورد.
Sunday, May 07, 2006
زنان و مردان خیابانی+کاندوم فوری

بحث زنان خیابنی و پوشش خانمه شده ورد زبان همه.البته از حق نگذریم که بعضی ها هم تهران را با لاس وگاس اشتباه گرفته اند.اما نکته ای که جالبه و کمتر بهش دقت میشه مران خیابانیه.مردانی که وجود کاندوم در اتومبیلشان و یا کیفشان جزو لاینفک و از ضروریات سفر های درون شهری شده.مردان با وفا و غیرتی که بدجوری تو خیابونها به دنبال مورد میگردند.